ویترین ویانا

🖤به نام خداوند رنگین کمان.....


مادر بیشتر از همه ما میدانست

خیلی وقت پیش با برادرم راجب اتفاقی که برامون افتاده بود حرف میزدم؛ میگفتم نمیدونم چرا مامان نمیخواد بفهمه این آدم عوضیه ، خیلی واضحه که!

برادرم گفت اتفاقا اصلا اینجوری نیست ، مامان خیلی بیشتر از من و تو میفهمه و خیلی آگاه خودش رو میزنه به اون راه.

حالا میبینم که راست میگفت ، مامان خودش رو گول زد ، خودش رو به اون راه زد ، هرکاری کرد تا بدی های زندگی رو ندیده بگیره ، به خودش ، به ما انگیزه بده که زندگی خوبی داریم ، باید شاکر باشیم...

خیلی جاها سکوت کرد ، من هنوزم نمیدونم که ارزشش رو داشت یا نه ؛ اما این رو میدونم که خودش خیلی بزرگ بود که از خیلی چیز ها گذشت و برای خودش چیزی نخواست.

من فقط میدونم که مادر من خیلی صبور بوده و هست و ما لایق این صبر نیستیم.

 چون ما قدر آدم های صبور رو نمیدونیم.

چون جای آدم های صبور و فداکار توی این دنیای کثیف و بی رحم نیست.

*چنان شجاع و ساکتی که فراموشم شد رنج میکشی*


فیلسوفان برتر خاورمیانه

من واقعااااا از آدم هایی که ثانیه به ثانیه دنبال ایراد گرفتنن متنفرم.

یعنی بحثم غر زدن تو هر شرایطی نیست ها ، بحث اینه که بعضی ها تا میبینن همه چیز سر جاشه با خودشون میگن نه امکان نداره همه چیز درست باشه من الان باید از کار یک نفر ایراد بگیرم ؛ حالا جالب اینه که فقط هم از کار بقیه ایراد میگیرن خودشون از فیلسوفان برتر خاورمیانه ان.

حالا وقتی ازشون بپرسی واقعا از کجای این کار ایراد میگیری؟ این کار به چه کسی آسیب میرسونه هیچ جوابی ندارن:|

من وقتی جایی هستم که این فیلسوفان هم هستن میرم توی اتاق ، در رو با قفل و زنجیر میبندم تا اصلا من رو نبینن چون ممکنه ایراد بگیرن چرا اینجوری نفس میکشی؟

Designed By Erfan Powered by Bayan