ویترین ویانا

🖤به نام خداوند رنگین کمان.....


هیچکس صدای مرا نشنید

از ماشین که پیاده شدم به سمت دریا رفتم ، صدایم زد که تنها نروم اما بی اعتنا به قدم هایم ادامه دادم تا به لب دریا رسیدم ، دریا آرام بود؟ یادم نیست اما من آرام بودم. بدترین حرف هارا شنیده بودم و با بدترین حال رفته بودم اما آرامش داشتم که حرفهایم را زدم بدون اینکه قطره ای اشک از چشمم بیاید ، بالاخره این دستاورد را گرفتم که بدون گریه حرفم را بزنم!

آنها هم به دریا میرسند ولی از من دورند ، از همدیگر هم دور ایستادند ؛ مثل همیشه! ما همیشه کنار هم بودیم اما از هم دور بودیم ، خیلی دور...

چند مرد لباس هایشان را در می آورند و داخل دریا میروند ، خیلی زود شنا میکنند و‌حال خوبشان کاملا مشخص است ، لبخند میزنم.

به صدف ها نگاه میکنم ، خم میشوم تا ببینم ، یک صدف را که پر از شن است برمیدارم و میزنم زیر گریه ، با صدای بلند و آسوده چون کسی کنارم نیست.

نگهبان می آید و به مرد ها تذکر می دهد و بیرون می آیند ، مرا میبینند؟ کسی مرا میبیند ؟ کسی صدای هق هق یک دختر تنها با شال زرشکی رنگ که چند صدف در دست دارد را میشنود؟

صدف هارا تمیز میکنم ، گریه نمیکنم ، به دریا نگاه میکنم

انتهای دریا معلوم است؟ انتهای غم های من چه؟

کاش میشد بدو بدو داخل دریا بروم ، نگهبان تذکر بدهد و همه با ترس مرا صدا بزنند، اما من رفته ام...

انتهای غم هایم که معلوم نشود به سوی انتهای دریا میروم ، دست و پا نمیزنم ، آرام آرام برای همیشه به اعماق دریا میروم.

من میروم ، چون هیچکس آن وقت ها صدای مرا نشنید.

 

 

🌊یک خاطره...

یه نویسنده توی وجودت داری...

شما لطف داری اینو میگی💙💙
جمعه ۲۱ مرداد ۰۱ , ۲۱:۴۴ ویلی ونکای تیفانی

ولی من الان تورو دیدیم و با تمام وجود حست رو درک کردم ویانای قشنگ💙 راستی معنای اسمت چیه؟

ناراحتم که این حس رو درک کردی:(((...
قشنگ خودتی💗
فرزندم درباره من رو نمیخونیا😔😂 به معنی دانایی در لاتین هم به معنای سرشار از زندگی:*
جمعه ۲۱ مرداد ۰۱ , ۲۳:۱۸ ویلی ونکای تیفانی

نه راستش واقعا درباره‌ی من هیچکس رو نخوندم ... یه مدتی میشه که دوست دارم خودم ادمارو بشناسم. حس میکنم توضیحات مارو توی بند اسارت قرار میده. تو فکر میکنی اون توضیحات هستی ولی من دوست دارم ببینم خودم راجب ادما چی فکر میکنم :)

اینم دیدگاه جالبیه❤️
شنبه ۲۲ مرداد ۰۱ , ۱۴:۱۸ •𝐈𝐦 𝐂𝐡𝐨𝐦𝐢•

خیلی خیلی زیاد با این پست ارتباط عمیقی گرفتم:)

پیوندش میکنم..

 

عزیزم🥺❤️
دوشنبه ۳۱ مرداد ۰۱ , ۲۲:۴۸ سارا سماواتی منفرد

زیبا بود

 

شاید خیلی ها این حس و حال را جایی تو زندگیشون مخصوصا وقتی لب ساحل دریا واستادی و آن دور دست ها را نگاه می کنی و نسیم ملایم هم صورتت را نوازش می کند زندگی کرده باشند.

ممنونم:)
کاش کسی این احساسات رو تجربه نکنه:)

هروقت میرم دریا،به انتهاش فک میکنم

یاد سهراب میوفتم همیشه،قایقی خواهم ساخت....

فک میکنم دریا واسه شادترین آدما هم دلتنگی به ارمغان میاره

دقیقا ، حس عجیبی داره:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan