چهارشنبه ۱۷ آبان ۰۲
از یه جایی به بعد اونقدر شرایط زندگی من رو تنها و گوشه گیر کرد که دیگه نه تنها عادت کردم بلکه از نیاز به آدم ها بیزارم؛ چه نیاز عاطفی چه مالی چه هرچیزی.
دلم میخواد برم یه جایی و ارتباطم رو بدون استثنا با همه قطع کنم و تنهایِ تنها همه چیز رو بگذرونم ، هرچند که همین الانشم دارم همینکار رو میکنم با این تفاوت که هنوز بین آدم هام و مجبورم به دلایلی ارتباط برقرار کنم ، با آدم ها حرف بزنم و از همه مهمتر ازشون درخواستی داشته باشم.
همه اینا رو بالاجبار دلم میخواد داشته باشم چون دیگه امیدی به کسی ندارم و به شدت خسته شدم ، تنهایی اجباری هیچ آرامش و سکوت و..... نداره ، فقط پر از تلخیه ؛ انگار که خدا تورو گوشه دنیا تنها رها کرده باشه...