ویترین ویانا

🖤به نام خداوند رنگین کمان.....


خشم فروخورده

این خشم فروخورده هم چیزِ عجیبیه...

یک نفر بی انصافی رو در حقت تموم کرده و تو به هر دلیلی نتونستی جوابش رو بدی و ناچار به سکوت و تحمل بودی ؛ بعد الان چندین سال میگذره و تو هنوز هرچند وقت یکبار یادش میفتی ، انگار که دوباره رو به روت وایساده و با وقاحت حرفاش رو میزنه و خیالش راحته که بی دفاعی ، انگار دوباره تنِ خسته ات رو پر از زخم زبون و کنایه میکنه و تو هیچی نمیگی...سکوت مطلق یا لبخند از روی اینکه کنایه ات رو نگرفتم و نمیخوام هم بگیرم ؛ بیخیال بشو و بذار یکم انسان باشیم...انقدر اذیت نکن...ولی انگار نه انگار ؛ وجود بیمار و پر از عقده اش درمان نمیشه...

تصور میکنی که رو به روته و جوابش رو میدی و حتی شاید کتکش هم بزنی...مغزت تحمل تصورش رو نداره و به معنای واقعی مغزت درد میگیره و با این وجود سعی داره تورو تویِ زمان حال نگه داره...ولی وقتی دوباره همون اتفاق ها تکرار میشه از مغز هم کاری برنمیاد ؛ فرومیریزی.

به قولِ امیرمهدی ژوله بزرگ شدن چقدر سخت بود...چقدر تلخ بود...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan