يكشنبه ۱۶ بهمن ۰۱
این احساسی که دارم طی چند سال با حرف و رفتار های متفاوت اتفاق افتاده و بابتش ابدا ناراحت نیستم و جنبه ناله و درد و دل و.....ندارم.
در حال حاضر دیگه از هیچ کسی هیچ توقعی ندارم و دیگه هیچکس نمیتونه با بی محلی و توهین و حسادت و.......هیییچ چیزی ناراحتم بکنه چون از هرکسی هر رفتاری دیدم!
دیدم چجوری کسی که شاید باید مثل کوه بهش تکیه میکردم هیچ واکنشی هیچ جا نشون نداد و شجاعت نداشت.
دیدم که چجوری حرمت شکسته شد ، چجوری نادیده گرفته شدم ، همه چیز رو به چشم دیدم ؛ نه احساس کردم نه حدس نزدم بلکه همش رو با چشم دیدم و با گوش شنیدم و دیگه از یه وقتی به بعد که همین اخیرا شد دهنم باز نموند ، دلم نشکست ، بهم بر نخورد.
دیگه آدما برام موجوداتی شدن که ازشون میتونم توقع هررر رفتار چه خوب چه بد رو داشته باشم و برام کسی با هیچ عنوانی ارزش خاصی نداره.
« مردم آنقدر موجودات درخشانی نیستند که ارزش داشته باشد آدم به خاطر آن ها به دردسری بیفتد.»
+ عنوان ، بخشی از آهنگ جنگ زده محسن چاوشی