دوشنبه ۲۷ تیر ۰۱
از دروغ و تظاهر خسته شدم.
ای کاش کسی پیدا میشد که خود واقعی ام را دوست می داشت و من دیگر مجبور به پنهان کردن خودم ، افکارم ، " زندگی ام" نمیشدم.. کاش میتوانستم همه نقاب هارا دور بریزم..
چه میشد اگر از یک حرف ساده هزاران قضاوت نمیشد..
من که خیلی وقت است که از همه آدم ها قطع امید کرده ام و به گوشه تنهایی ام پناه برده ام....کار سختی است وقتی هرچه ساختی آوار می شود و از کسانی که باورت نمیشود ضربه میخوری و همچنان باید گوشه تنهایی ات دوام بیاوری..
-
این بد است که آدم هیچوقت فرصت نکند سرش را روی شانه کسی بگذارد و از ته دل گریه کند و بداند که این کس، پشت سر آدم به آدم نمیخندد.
سراب شهید ثالث