پنجشنبه ۲۱ مهر ۰۱
خدایا تو که میتوانی آن بهشت کذایی را بیافرینی، چرا ما را اسیر چنین جهنمی کردی؟ به تو هیچ امیدی ندارم، هر چه هست در من است، به شرطها و شروطها. خندهدار است اما راستی انگار اعصابم درد میکند. همه این روزهای اخیر جانم لخت و سنگین بوده است. گویی سربی در آن است که پیوسته مرا فرو میکشد و زمینگیر میکند.
شاهرخ مسکوب، سوگ مادر