ویترین ویانا

🖤به نام خداوند رنگین کمان.....


کاش نامرئی بودم

بهشون فکر میکنم ، خودم کاری کردم که راهم ازشون جدا بشه و فکر میکردم راه جدید و آدمای جدیدش هیجان انگیزن ولی اشتباه فکر میکردم.

اما موضوع اینه که قبلا هم که پیششون بودم حس خاصی نداشتم! داشتما ولی اونجوری نشد که من میخوام ، هیچ وقت اونجوری نشد که من میخوام و هیچ وقتم نمیشه و این خیلی غم انگیزه چون دلیلشو میدونم اما قادر به تغییرشم نیستم!

همه چیز اشتباه بود ، من اصلا نباید اونجا میبودم ، الانم نباید اینجا باشم.

شنیدین بچه ای که سنش کمه و مامان باباش جدا بشن و هر چند وقت یکبار پیش یک کدومشون باشه هوایی میشه و خوب نیست؟ موقعیت منم همینجوریه ، نمیدونم به کجا تعلق دارم و نمیدونم کدوم طرفیم ، از همههه لحاظ ، شخصیتی ، اعتقادی و...

اما فرداهم باید برم همونجا ، میدونی قسمت غم انگیز زندگی اینه که حتی وقتی نمیخوای هم ادامه داره ، هرررچقدرم زجه بزنی و بگی نمیخوای باز برمیگردی خونه اول و باید ادامه بدی ، باید آدمارو ببینی ، باید حرفاشونو بشنوی و یه لبخند مسخره بی معنی بزنی و منتظر بشی تموم بشه و برگردی.

بودن ، موندن ، ادامه دادن ، اینا چیز بدی نیست ، بد اینه که جایی باشی که ندونی کجاست و فقط بدونی بهش تعلق نداری ، فقط میدونی نباید اونجا بمونی ، کاش نامرئی میشدی.

کاش نامرئی بودم.

وجود داشتن توی این دنیا زیادی ترسناکه ، از پسش برنمیام.

دنیای الان دنیاییه که باید بدون توجه به جریاناتش، بی خیال بگذرونی و رد بشی

نمیشه که !

معلومه که نمیشه

منم همین مشکل رو دارم 

ولی باید سر سخت بود

آره :)

وجود داشتن توی این دنیا زیادی قشنگه. از پسِ زیبایی‌هاش کاش بر بیاییم... اما خب واقعا شرایط سخته.

منم همین حس عدم تعلق رو دارم،به خاطر همین خیلی از آشناها(شاید شما بگید دوست) رو حذف و حذف کردم و رسیدم یه جمع کوچیک که احساس بهتری پیششون دارن 

همه کارهایی که میکردم رو تعطیل کردم و رسیدم به کاری که ببشتر احساس تعلق به محیط کردم 

ولی خب این حس عدم تعلق خیلی مزخرفه

 

چه خوب که باز تو جمع و محیط کاری هستی که دوستش داری
دوشنبه ۲ آبان ۰۱ , ۱۲:۱۵ -- 𝚂𝚎𝚕𝚎𝚗𝚎

ولی بالاخره همه میرسیم به جایی که باید از اول میبودیم نه...؟ نمیخوام خلاف این فکر کنم چون زیادی وحشتناکه...

منم نمیخوام خلاف این فکر کنم🙃

می‌دونی قسمت غم‌انگیز زندگی اینه که حتی وقتی نمی‌خوای هم ادامه داره...

چقدر این قسمت نوشته‌ت برام بولد شد...

واقعا کاش گاهی اوقات می‌شد نامرئی شد.

چه بد که این حس رو درک میکنی:((((((
ای کاااش 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan