ویترین ویانا

🖤به نام خداوند رنگین کمان.....


گر چه می‌سوزم از این آتش به جان‌، لیک بر این سوختن ، دل بسته‌ام ....

 اگر چند ماهِ دیگر من از این شهر بروم ، شانسِ بی هوا دیدنت ، رفتن به جاهایی که قبلا آنجا حضور داشتی ، وقتی با نام خیابان یادت می افتادم ، همه اینهارا از دست میدهم.

زندگی جدی تر میشود اما من باز هم فراموشت نخواهم کرد ؛ اما تو هیچوقت نمیفهمی یک نفر در همین حوالی چقدر تورا دوست داشته و به تو فکر کرده.

هیچوقت نمیفهمی هیچکس برایم تو نشده ؛ من در همه لحظاتی که میخندیدم و خوش میگذراندم با خودم میگفتم ای کاش تو کنارم بودی.

اگر من از این شهر بروم ، روزی دستِ پُر برمیگردم و هنوز تو در یادم هستی ؛ اما چه فایده؟

عشق که منتظر آدم نمیماند.

راستی ، گفته بودم چقدر از نبودنِ تو میترسم؟ گفته بودم با هر بار رفتنت چقدر از قبل خالی تر میشوم و با بی حسی مطلق به رد پایت خیره میشوم؟

من آن بی حسی را میشناسم ؛ آن بی حسی همه رنگ ها و احساسات و زیبایی هارا از من میگیرد و با آن چهره ترسناکش یقه ام را می چسبد و میگوید : این اولین بار و آخرین باری بود که عاشق شدی ؛ برو و باقی زندگی ات را بگذران اما میدانی که هروقت حرف از عشق بشود قلبت تند تند میتپد و حفره خالی درونت را آنقدر حس میکنی که مطمئن میشوی نمیشود آن را با چیز دیگری پر کنی.

 

+ عنوان : شعری از سهراب سپهری

۱- خوشحالم که بیان حالش خوب شد!😅

۲- اگر بخوام یه آهنگی معرفی کنم که با گوش کردنش یاد من بیفتید و البته به این پست هم مربوط باشه، آهنگِ « صداقت» از گوگوش هست🥰 حتما گوش بدید.

زندگی جدی تر میشود اما من باز هم فراموشت نخواهم کرد ؛ اما تو هیچوقت نمیفهمی یک نفر در همین حوالی چقدر تورا دوست داشته و به تو فکر کرده.

هیچوقت نمیفهمی هیچکس برایم تو نشده ؛ من در همه لحظاتی که میخندیدم و خوش میگذراندم با خودم میگفتم ای کاش تو کنارم بودی.

اگر من از این شهر بروم ، روزی دستِ پُر برمیگردم و هنوز تو در یادم هستی ؛ اما چه فایده؟

 

:)) اما نه... اگر از این شهر بروم دیگر برنمی‌گردم، چون تو در آغوشت جایی برایم نداشتی، هیچوقت.

 

مطمئن میشوی نمیشود آن را با چیز دیگری پر کنی.

و اهمیتی نداره تا ابد چقدر مونده باشه، امروز دوستت دارم، فردا دوستت دارم، ماه بعد و سال بعد هم دوستت دارم. و آخر سر وقتی که مردم، از من جز چند تا استخون که اگه گوشت و بزاری روش هنوزم داره از تو میگه چیزی نمی‌مونه. می‌دونی؟ حتی مهم هم نیست تو بغل چند نفر گریه کنم، هیچ‌کدوم هیچوقت شبیه بغل تو نشد، هیچوقت.

مرسی که نوشتی:*....

چقدر با این پستت احساس نزدیکی کردم ❤️

عزیزم❤️

نه حقیقتا فقط داشتم به مود بودن پستت و اینکه وای من نمی‌تونم این پست و اشاره می‌کردم TT 

مرسی از لطفت ، بهرحال خوشحال شدم که پستم رو با جملاتت مزیّن کردی!😄

نامربوط°

ساعت ۳:۴۱دقیقه کل دنیا:خواب

ساعت۳:۴۱دقیقه ی ایرانیا:یعنی کیو دارن اعدام میکنن؟

😔😔😔....

نه من گریه نمیکنم....نه کی گفته

الان این ادامه نظر نامربوطه یا راجب پسته؟:)

ادامه نظر تا مربوطه

آها
:(

:))))

اصن به پستت توجه نکرده بودم 

چقدقشنگ نوشتی

 

چقدر عجیب واقعا!
بهرحال ممنون:)

امیدوارم به ارامش برسید...

همچنین..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan