يكشنبه ۱۴ خرداد ۰۲
یهو به خودت میای و میفهمی مشکلت خیلییییی عمقیه ، خیلی ریشه ایه!
و تو فکر میکردی خیلی راحت میتونی همه چیز رو تغییر بدی...
تو میمونی و کلی تلاش و امیدِ بیهوده.
🖤به نام خداوند رنگین کمان.....
یهو به خودت میای و میفهمی مشکلت خیلییییی عمقیه ، خیلی ریشه ایه!
و تو فکر میکردی خیلی راحت میتونی همه چیز رو تغییر بدی...
تو میمونی و کلی تلاش و امیدِ بیهوده.
نمیدونم تو هم اینطوری هستی یا نه، ولی من وقتی همچین حسی بهم دست میده (اینکه دیگه کاری از دستم بر نمیاد) وحشتزده میشم.
انگار میترسم ناامید باشم یا بپذیرم تغییر بزرگی در انتظارم نیست. مثل اینه که بفهمی تنهایی افتادی یه جایی که هیچ قانونی نداره و صرف اینکه تو این همه سال زجر کشیدی دلیل نمیشه بالاخره یه چیزی مطابق میلت پیش بره.
و این منطقی نیست. همین که عقلم نمیتونه بپذیره خیالم رو یکم راحت میکنه ولی بازم یه ذره سخته که جز عقلت هیچ چیز اطمینان بخشی نداشته باشی...
بهرحال امیدوارم امسال اون اتفاق خوب لعنتی بالاخره بیوفته؛ الان نشه دیگه هیچ وقت به درد نمیخوره. به نظرم دیگه انرژی تحمل کردن ندارم و اگر قرار باشه بیشتر از این طول بکشه کم کم مرگ ممکنه جذاب به نظر بیاد.
تسلیم نشو :)
من زندگیم تو افکار شیش صب گذشت
تللاشام مث دود سیگار سوخته ورفته
نخ جوونیمم اخرین کاماشه
فقط دنبال اسکیپ کردن نفسامم
:))